او با اعلام شکست پروژهای که بر مبنای سوژه محوری در جهان غرب پای گرفت و معرفی آن به عنوان منشاء اصلی بحرانها و مشکلاتی که جهان با آن روبهروست، پایههای ظاهرا مستحکم حکومت دو هزار ساله عقلانیت را در غرب متزلزل ساخت. هیدگر با انتقاد شدید از مدینه به ظاهر فاضله مدرن غرب، آوارگی و غربت غمبار انسان در آن، نظرگاه قالبی و تکنولوژی پیشرفتهاش که مبتنی بر ایدهها و اندیشههایی بیبنیاد و بریده از حقیقت هستی است، به انقلابگری میماند که سودای در افکندن طرحی جدید را دارد؛ طرحی که وصف خاصش در راه بودن، به گونهای دیگر نگریستن و داشتن تأملی غیراستدلالی درباره هستی، جهان، انسان و کلا موجودات است.
به اعتقاد هیدگر با تسلط عقلانیتِ مفهوم محور در جهان غرب، رخسار حقیقی «هستی» با پیش فرضها و مفاهیمی ذهنی ـ حصولی غبار گرفت و در این وضعیت باید با استماع ندای خاموش آن و تقرب به ساحت قدس و سکونت در دامان حقیقیاش به تطهیر آن پرداخت.
نوشتههای هیدگر به دشوار بودن شهرت دارند، او از معدود اندیشمندانی است که در عصر جدید آرا و نظراتش بر حوزههای مختلف فکری ـ فلسفی تاثیری بسزا داشته است. حیات فکری او را غالبا به دو دوره (متقدم و متاخر) و بعضا به سه دوره (متقدم، میانی و متاخر) تقسیم می کنند، که البته مهمترین اشتغال فکری او در تمام این دورهها مسئله « غفلت از هستی» و حقیقت آن و تبیین ریشهها و نیز عوارض و نتایج فجیع و مصیبتبار چنین غفلتی در جهان و خسرانی است که به واسطه آن بر تاریخ متافیزیک غرب وارد شده است.
مهمترین اثر هیدگر در حیات فکری متقدمش کتاب «هستی و زمان» است که در جلد نخست و در واقع تنها جلد آن ضمن طرح مسئله هستیشناسی بنیادین و تذکار فراموشی آن در کل تاریخ متافیزیک غرب، قصد ایضاح معنا و حقیقت آن را کرده و با این هدف به تحلیل هستی و حیات انسان (دازاین) و حالات وجودی او میپردازد.تحلیلگران بعضا در حیات فکری هیدگر قائل به یک دوره میانی نیز هستند.
این دوره که موسوم به دور ه چرخش یا دگرگونی است، پس از انتشار جلد نخست کتاب هستی و زمان شروع میشود و حدودا تا سال 1935 ادامه مییابد. در این دوره هیدگر به جای تحلیل ساختارهای وجودی «دازاین» به تحلیل معنا و حقیقت برتر خود هستی و نیز تبیین معانی خاص دیگر و تحلیل ریشههای زبانی آنها میپردازد.سال 1935 مبداء حیات فکری هیدگر متاخر است. زبان و شیوه بیان او در این دوره آشکارا با زبان رایج و متعارف در میان فلاسفه تفاوت پیدا میکند و به گونهای خاص به زبان شعر و شاعری، سخنان رمزآمیز و کلام عرفانی شباهت مییابد. او در این مرحله به جای طرح مسئله معنای هستی و موجودات، از حقیقت امر قدسی یا مقدس سخن به میان میآورد و در نهایت نیز از خدای واحدی سخن میگوید که تنها اوست که میتواند ما را نجات دهد و ما اینک باید با بصیرت و نگاهی دیگر در انتظار او باشیم.